Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فارس»
2024-05-02@17:25:53 GMT

سیمرغ 42| «آبی روشن»؛ نگاهی جدید به سینمای «معناگرا»

تاریخ انتشار: ۲۱ بهمن ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۷۲۰۸۷۵

سیمرغ 42| «آبی روشن»؛ نگاهی جدید به سینمای «معناگرا»

خبرگزاری فارس ـ گروه سینما: بابک خواجه پاشا که با ساخت اولین اثر سینمایی اش با عنوان «در آغوش درخت» با تحسین بسیاری از سوی منتقدان و صاحب نظران سینما روبرو شد در دومین فیلم سینمایی خود با رویکردی فراتر از فیلم‌ اولش پا به میدان گذاشته؛ خواجه پاشا ضمن رعایت وجوه هنری فیلم اولش این بار به جذب مخاطب نیز فکر کرده و برای همین هم اثری قهرمان محور و قصه گو تولید کرده تا فیلم جدیدش علاوه بر جلب توجه منتقدان و کارشناسان سینما بتواند مورد پسند مخاطبان عام نیز قرار بگیرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

بدیهی است که یکی از بن مایه های اصلی سینما روایت و داستان است. شالوده هر قصه از  پیرنگ شکل می گیرد و عناصر دیگری از جمله شخصیت‌ ها و قهرمانان، زمان و مکان، زاویه‌ دید و… نیز دارای اهمیت‌ بسیاری هستند که خواجه پاشا این نکات مهم را به درستی در خصوص فیلمش رعایت کرده است.

«آبی روشن» فیلمی قصه گو‌ است؛ خواجه پاشا قصه ای را روایت می کند که از قلب فرهنگ ملی، دینی و اجتماعی ایرانیان برخاسته! این فیلم را می توان اثری در راستای «سینمای معناگرا» یا «سینمای اندیشه ورز» تلقی کرد. خواجه پاشا در فیلم جدیدش به واقعیت هستی و جهان و بشر می پردازد، هر آنچه سینمای دراماتیک اجتماعی نیازمند آن است‌گریزی به تقابل خیر و شر می‌ زند، جدا از نگاه به واقعیت دنیا به باطن و فطرت جهان هستی نیز اندیشه می کند. گویی فیلمساز در پی کشف رازی است که در ورای لایه بیرونی اثر خودنمایی می کند! شاید به همین علت است که حاج یونس فیلم که صاحب معدن، معتمد و بزرگ شهر است و قرار است پس از سال ها انتظار به خادمی حرم مطهر امام رضا (ع) نائل شود مجبور به حرکت در مسیری غیر قابل پیش بینی شده تا بتواند به باطن و فطرت انسانی خود دست پیدا کند و با روحی پاک به آنچه می خواهد برسد.

خواجه پاشا با دست گذاشتن روی فرهنگی که همیشه مورد توجه عموم مردم بوده و با ارجاع به عشق و ارادت آن ها به اهل بیت عصمت و طهارت (ع) و ارجاع به این داشته‌ها توانسته به بازنمایی این وجوهات از طریق زبان تصویر سینمایی درونیات شخصیت اصلی فیلمش کمک کند.

میزانسن، دکوپاژ، لوکیشن ها و خلاصه تمامی عناصر فیلم جدید خواجه پاشا درست هم راستا با فیلم های معناگرایی است که حدود ۲ دهه گذشته توجه بسیاری به آن ها می شد. قابل تأمل ترین نکته در مورد «آبی روشن» این است که این اثر بر خلاف بسیاری از فیلم هایی که با این رویکرد و مضمون توسط برخی فیلمسازان کشورمان مانند رضا میرکریمی، کمال تبریزی، محمدمهدی عسگر‌پور و… تولید شده اند با تمام روح معنوی که دارد به ورطه شعار زدگی، کلیشه و تکرار نمی افتد هرچند که ممکن است برخی مخاطبان به دلیل فقدان زیرساخت های کلان فرهنگی نتوانند با آن ارتباط برقرار کنند و برداشتی شعارزده از فیلم داشته باشند.

خواجه پاشا ثابت کرده که همچنان می توان در سینما از ایدئولوژی حرف زد و غلو در داستان نداشت! این کارگردان بر اساس ذائقه مخاطب و نیاز روز جامعه برای داشتن جامعه ای سالم پشت دوربین رفته و ملودرام مذهبی خود را بنا بر سبک زندگی و زیست اغلب ایرانیان به تصویر کشیده است.

اثر جدید خواجه پاشا، قهرمان دارد! همان اصل اساسی مغفول واقع شده ای که سینما نیاز به آن دارد اما بسیاری اژ فیلمسازان و‌ فیلمنامه نویسان به عمد یا غیر عمد چشم خود را روی آن بسته اند. قهرمان فیلم او برآمده از دل جامعه است و به همین علت برخلاف قهرمانان فیلم های حماسی، اکشن، جنگی و… شمایلی متفاوت از مردم عادی در پردازش کاراکتر وی نمی بینیم! قهرمان «آبی روشن» می تواند در زندگی همه ما وجود داشته باشد؛ قهرمان فیلم خواجه پاشا هر آنچه خصیصه قهرمانان فیلم های اجتماعی است از خود بروز می دهد و از تقصیرات خود در گذشته برائت جویی می کند تا بتواند به سرشت و پاکی برسد. در واقع مسأله تحول درونی شخصیت ها در این فیلم بسیار حائز اهمیت است اما در برخی صحنه ها چنین برداشت می شود که تحول درونی آنطور که باید در قصه فیلم به صورت عمقی رخ نمی دهد و در سطح باقی می ماند و از این رو ممکن است تأثیر لازم را روی مخاطبان خود نداشته باشد.

خواجه پاشا در «آبی روشن» عمده تمرکز خود را روی انتقال پیام و مفاهیم ارزشمند به مخاطب گذاشته و همین هم اتفاق سبب شده تا از سایر عناصر دراماتیک تا حدودی غافل شود. بدیهی است ساختار دراماتیک نیازمند قرار گرفتن رویدادهای مختلف داستانی به دنبال هم بر اساس روابط علت و معلولی است به نحوی که اتفاقات به صورت تصادفی نباشد.

در واقع نیاز است در فیلمنامه پیرنگ و خرده پیرنگ در کنار هم به پیشبرد فیلم کمک کرده و در نهایت به گره گشایی دراماتیک برسند اما برخی اتفاقات «آبی روشن» به صورت تصادفی و حادثه ای است مانند لحظه ای که حاج یونس همسر برادرش را در بستر بیماری می بیند و متوجه می شود که احتمالا دزد سنگ فیروزه همسر یا پسر او بوده اند و همین باعث می شود در ادامه به جستجوی آن ها بپردازد.

اما با این همه باید گفت «آبی روشن» در زمانه ای که سینمای کشور با فیلم های سطحی نگر و کم عمق کمدی روبرو است و یا فیلم های اجتماعی اش به ورطه نشان دادن سیاهی ها روی آورده اند، اثری شریف، سالم و‌ انسانی محسوب می شود. اثری که می تواند ضمن سرگرم سازی مخاطبان خود برای آن ها مفاهیم و‌ پیام های والایی را به همراه داشته باشد.

در نهایت ذکر این نکته ضروری است که بازی برخی بازیگران فیلم نیز بسیار قابل توجه است؛ مهران غفوریان با اینکه نقش کوتاهی در این فیلم دارد آنچنان در قالب شخصیتی تلخ، در هم شکسته و فرو ریخته فرو رفته که احساس همذات پنداری مخاطب را برانگیخته کرده و خود را با او همراه و همدل می کند. اما مهران احمدی برای بازی در نقش حاج یونس هیچ نقطه‌ تمایز و منحصربفرد بودن خاصی ندارد که آن را در ذهن ماندگار کند؛ در واقع مخاطب شمایل مشابه چنین کاراکتری را پیش از این بارها در فیلم ها و سریال های مختلف دیده است.

نویسنده: سیدرضا منتظری

پایان پیام/

منبع: فارس

کلیدواژه: آبی روشن خواجه پاشا آبی روشن فیلم ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۷۲۰۸۷۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سینما بدون چهره کارگر ایرانی

این سوال مطرح است چرا از کارگرانی که در کوران انقلاب، اعتصاب‌های سراسری به راه انداختند، داستانی ساخته نشده است؟ چرا از شجاعت و احساس مسئولیت شهدای کارگر که در برابر بمباران‌های دشمن ایستادگی کردند و اجازه توقف اقتصاد کشور را ندادند، چیزی نمی‌بینیم؟ - اخبار رسانه ها -

به گزارش گروه رسانه‌های خبرگزاری تسنیم، روز جهانی کارگر، روز ارزش‌گذاری و احترام به تلاش گروه فعال، زحمتکش و ارجمندی از بدنه اجتماع است که در صف مقدم تلاش برای حفظ استقلال اقتصادی کشور قرار دارند. کارگران، در هر صنف و رشته‌ای چه کارگران صنعتی، چه خدماتی و... تنها برای خود و تأمین معاش‌شان فعالیت نمی‌کنند، بلکه تلاش آنها در نگاهی بزرگ‌تر و کلی‌تر، برای همه جامعه است، آنها هستند که نبض اصلی تولید کشور را در دست دارند و بدون تلاش پیگیر و همواره آنان، نمی‌توان به شعارهایی از جنس جهش تولید دست یافت.

خارج شدن تولید از رکود و ارتقای آن نیازمند اجرایی‌شدن مجموعه‌ای از بایسته‌هاست. بخشی از این بایسته‌ها، البته اقتصادی و مدیریتی است. مسئولان باید برای مهار تورم و افزایش ارزش پول ملی تمهیداتی بیندیشند و در خصوصی‌سازی و واگذاری مراکز اقتصادی و کارخانه‌ها به شکلی عمل کنند که حقوق کارگران، ضایع نشود. با همه اینها، همه چیز اقتصادی نیست. بخش مهمی‌ از این مسأله، فرهنگی هم هست. ممکن است بگویید حقوق عقب افتاده کارگر را چه به فرهنگ؟! مسأله اینجاست که اگر فرهنگ تولید و تولیدگرایی، در سرزمین ما به‌خوبی ریشه کند، تولید و فعالان این بخش ارزش واقعی خود را خواهند یافت و تصویر کلی جامعه به سمتی خواهد رفت که یک تلاشگر در یک کارخانه، یک کارگر دلسوز و حرفه‌ای و یک کارفرمای حق‌گزار را به چشم سربازانی در میدان پیشرفت ملی خواهند دید و این گونه است که دیگر به‌راحتی نمی‌شود حقوق کارگر را به عقب انداخت و حق‌شان را خورد. بخشی از این فرهنگ‌سازی را باید هنرمندان کشور به‌دست بگیرند.
 
احتیاط در گفتن از کارگران
واقعیت این است که ادبیات کارگری در کشور ما دارای پیشینه‌ای قابل بررسی است. آثار نویسندگانی چون احمد محمود، علی‌اشرف درویشیان و محمد‌علی گودینی در این زمینه ارزش‌های ادبی و هنری دارد اما این شاخه از ادبیات داستانی ما خیلی زود زیر سایه ادبیات داستانی زبان‌گرا و نیز داستان‌های آپارتمانی رنگ باخت. از سوی دیگر سینمای ایران از همان نخست، چنان دور از فضای واقعی اجتماع بود که در پیش از انقلاب، کلاه مخملی‌ها در آن، چهره پررنگ بودند و در بعد از انقلاب هم بعد از چندین سال دوباره سینمای ما به گنده لات‌های قمه‌کش رجوع کرده است. در چنین سینمایی همیشه کارگر، نادیده گرفته شده است؛ البته از این مسأله هم نباید گذشت که بخشی از نادیده گرفتن فضاهای کار و کارگری در سینما و ادبیات ایران، کژکارکرد ادبیات مارکسیستی است. ادبیات و هنر چپ که تحت تأثیر ادعاهای مارکسیسم، خود را ناجی کارگران و زمینه‌ساز ظهور انقلاب‌های کارگری محتوم در جهان می‌دانست، تا توانست از نام کارگر استفاده کرد. این‌که کارگران در جوامع کمونیستی همچنان همان موجودات استثمار شده پیشین بودند، بدون این‌که امیدی به آزادی بیان و رفاه اجتماعی داشته باشند. سینماگران و ادیبان ایرانی از بیم این‌که به مارکسیسم متهم شوند، در نزدیک‌شدن به مسأله کارگران با احتیاط بسیار عمل کردند. 
 
کارگر در سینمای ایران، بی‌چهره است
در سینمای بعد از انقلاب، با وجود این‌که کارگران خود از قشرهایی بودند که از نخست، همدل و همپای انقلاب بودند و در دوران سخت مبارزه با پیوستن به اعتصابات سراسری در فلج کردن نظام شاهنشاهی نقشی پیشرو داشتند، این کم‌اعتنایی به کارگران ادامه داشت. شاید با قدرت گرفتن چپ‌های اسلامی‌ در دوره‌هایی از حیات جمهوری اسلامی، انتظار این بود که ادبیات و فرهنگ کارگری جانی بگیرد اما در همین دوره‌ها هم تکنوکرات‌های راستگرا بخش مهمی‌ از قدرت را به‌دست گرفتند و فرهنگ و هنر در دوران استیلای آنان بیشتر به سمت فضایی رفت که آنان به‌دنبال آن بودند، فضایی که در آن تولید و کارگر و چیزهایی از این دست اولویتی نداشتند. نتیجه این غفلت طولانی در پرداختن به کارگران در سینمای ایران، این شده است که در سینمای ایران ما قهرمان یا چهره برجسته‌ای که کارگر باشد، نداریم. کارگران در سینمای ایران نه‌فقط مورد توجه نبوده‌اند، اصولا بی‌چهره‌اند. همین الان اگر بخواهید چهره‌های سینمایی برجسته در حوزه‌های مختلف را در ذهن مجسم کنید، نمونه‌هایی به ذهن‌تان می‌آید. مثلا چند کارمند شاخص، پزشک شاخص، نظامی‌ شاخص و... اما یک شخصیت سینمایی شاخص که کارگر باشد به ذهن نمی‌آید. کارگران در سینما همیشه حاشیه بوده‌اند و به همین دلیل برجسته نشده‌اند و تصویری از آنها در ذهن نمانده است. 
 
کارگری که هست، کارگری که دیده می‌شود
فهرستی از فیلم‌هایی را که شخصیت اصلی آنها کارگر بوده است، مرور کنیم: «جنگ جهانی سوم» هومن سیدی،«روسری آبی»، «زیر پوست شهر» و «قصه‌ها» رخشان بنی‌اعتماد، «اینجا بدون من» بهرام توکلی، «کارگر ساده نیازمندیم» و «زندگی جای دیگری است» منوچهر‌ هادی، «زندگی ادامه دارد» عباس کیارستمی، «بادکنک سفید» جعفر پناهی، «جمعه» حسن یکتاپناه، «زمانی برای مستی اسب‌ها» بهمن قبادی، «آبادانی‌ها» کیانوش عیاری، «دان» ابوالفضل جلیلی، «آتشکار» و «خواب تلخ» محسن امیریوسفی، «چندکیلو خرما برای مراسم تدفین» سامان سالور، «چند می‌گیری گریه کنی» شاهد احمدلو، «چهارشنبه‌سوری» و«جدایی نادر از سیمین» اصغر فرهادی، «باد در علفزار می‌پیچد» خسرو معصومی، «تنها دوبار زندگی می‌کنیم» بهنام بهزادی، «محیا» اکبر خواجویی، «هیچ»، «استراحت مطلق» و «بیست» رضا کاهانی، «کیفر» حسن فتحی، «دیگری» مهدی رحمانی، «لطفا مزاحم نشوید» محسن عبدالوهاب، «آقا یوسف» علی رفیعی، «آلزایمر» احمدرضا معتمدی، «شیفت شب» و «سوت پایان» نیکی کریمی، «گزارش یک جشن» ابراهیم حاتمی‌کیا، «مرگ کسب و کار من است»، «مردی که اسب شد»  و «همه چیز برای فروش» امیرحسین ثقفی، «جیب‌بر خیابان جنوبی» سیاوش اسعدی، «حوض نقاشی» مازیار میری، «چندمتر مکعب عشق» جمشید محمودی،  «ارسال یک آگهی تسلیت برای روزنامه» ابراهیم ابراهیمیان، «انتهای خیابان هشتم» علیرضا امینی، «پنج‌ستاره» مهشید افشارزاده، «خداحافظی طولانی» فرزاد موتمن، «چهارشنبه 19 اردیبهشت» وحید جلیلوند، «ابد و یک روز» و «برادران لیلا» سعید روستایی، «سینما نیمکت» محمدرضا رحمانیان، «برادرم خسرو» احسان بیگری، «به یک کارگر ساده نیازمندیم» پدرام کرمی‌ و... .

معادل‌سازی کارگر و فقر
در اغلب این فیلم‌ها، کارگران موضوع فیلم شده‌اند تا وضعیت اقتصادی وخیم، شوربختی و بی‌پولی‌شان به‌تصویر درآید. در بیشتر فیلم‌های سینمای ایران، کارگری و فقر معادل هم قرار گرفته‌اند و در نتیجه این فقر است که آنها گاه دست به کارهایی می‌زنند که برای‌شان دردسرساز است. کارگر در بیشتر فیلم‌های ایرانی، به‌خاطر شرافتش در انجام دقیق و درست کارش با وجود کم بودن حقوق و مزایایش تصویر نشده است.  البته که وضعیت اقتصادی بسیاری از کارگران ما قابل قبول نیست اما اگر سینمای ایران چشمش را روی این قشر شریف بهتر می‌گشود، سوژه‌های تازه و جذابی در زندگی همین قشر می‌دید. 

چرا این کارگران را ندیدید؟
این سؤال مطرح است که چرا داستانی از کارگرانی که در کوران انقلاب، اعتصاب‌های سراسری را به راه انداختند، ساخته نشده است؟ چرا از شجاعت و احساس مسئولیت شهدای کارگر که در برابر بمباران‌های دشمن ایستادگی کردند اما اجازه توقف اقتصاد کشور را ندادند، چیزی نمی‌بینیم؟ (نیاز به توضیح نیست که فیلم‌هایی مانند پالایشگاه را دچار ضعف مفرطند، محسوب نکرده‌ایم)، کارگرانی که با هوشمندی و خلاقیت، دستگاه‌های از رده خارج را نوسازی کردند یا با اختراعات و ابتکارات خود، به افزایش بهره‌وری و رشد اقتصادی کشور کمک کردند، ارزش توجه نداشتند؟ سینمای ایران باید این غفلت تاریخی را جبران کند و دوباره در تعریف و توجه خود از جامعه کارگری تجدید‌نظر کند. 

مسیری که برگشت
سینمای انقلاب اسلامی در سال‌های نخست حرکت خود، چشم بینایی درباره قشرهای مختلف اجتماعی داشت و با شکار داستان‌هایی از دل جامعه،سعی می‌کردچتری فراگیربرای همه اقشاراجتماعی داشته باشد.این امر از یک سو به وسعت نگاه و اطلاعات فیلمسازان برمی‌گشت و از دیگر سو به شرایط اجتماعی که درآن سهیم بودن همه اقشار واصناف برای سرپا نگه داشتن کشور در گرماگرم نبردی سخت و جنگی تحمیلی مشخص بود.ساخت فیلم‌هایی همچون «شیلات» به کارگردانی رضا میرلوحی و نویسندگی محمد بلیش مازندارانی، محصول سال 1362 با بازی ماندگارزنده یاد داوودرشیدی درباره کارگران شیلات وهمچنین«ترن» به نویسندگی و کارگردانی امیر قویدل محصول سال1366بابازی فرامرز قریبیان وخسرو شکیبایی درباره کارگران خط آهن، نمونه‌هایی از این دست فیلم‌هاست. هردو فیلم که با وجود گذشت چهار دهه از ساخت‌شان هر دو دیدنی و سرپاست، به نقش مستقیم و مهم کارگران در انقلاب توجه دارند، فیلم‌هایی که همچنان هم به لحاظ قصه وکشش داستانی مخاطبان رابه دنبال خود می‌کشانند، هم داستان‌هایی کاملا ایرانی وبومی دارند وهم البته به نقش مهم وسازنده کارگران گمنامی می‌پردازند که درمسیرپیشبرد اهداف انقلاب مؤثر بوده‌اند. این مسیر درسال‌های دهه70، ادامه نیافت وسینمای ایران به مسیری دیگر افتاد وفیلم‌هایی چون ترن و شیلات، فقط در خاطره تصویری مردم ما قرار دارند. 

منبع: جام‌جم آنلاین

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • فیلم‌های پایان هفته تلویزیون از نگاهی دیگر
  • دین سینما به امام صادق‌(ع) چه زمانی ادا می‌شود؟
  • نگاهی به سینمای کارگری ایران به مناسبت روز کارگر
  • کدام فیلم‌های سینما به جامعه کارگری ادای دین کردند؟
  • سینما به روایت «آپاراتچی»
  • سرگذشت غم‌انگیز نخستین زن بازیگر سینمای ایران؛ صدیقه سامی نژاد که بود؟ (+عکس)
  • کانون «نگاره و سینمای» دانشگاه آزاد بروجرد گشایش یافت
  • سینما بدون چهره کارگر ایرانی
  • سرگذشت غم‌انگیز نخستین زن بازیگر سینمای ایران
  • اولین هنرپیشه زن سینما و یک سرگذشت تلخ پرتکرار